در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم با خجالت از چشم تو گلایه کردم


از خود چه بیخود میکند نگاه تو هی میبرد صبر مرا


مجنونتم ای همنشین لیلی من یک دم ببین حاله مرا


این درد شد درمان من رویای تو پایان ندارد


از دریا نترسانم که من در قلبه تو جان میدهم دریا بشی زیبای من غرقه نگاهت میشوم هی


مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست توست من که به تو رو میزنم تنها به شوقه دیدنه تو


دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی


دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی


این عشق شد زندان من این درد شد درمان من رویای تو پایان ندارد


قلبم بلند پرواز شد از چشم تو آغاز شد ترسی از این طوفان ندارد


نگاه تو هی میبرد صبر مرا , لیلی من یک دم ببین حالِ مرا


از دریا نترسانم که من در قلبه تو جان میدهم دریا بشی زیبای من غرقه نگاهت میشوم هی


مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست توست من که به تو رو میزنم تنها به شوقه دیدنه تو


دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی


دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی




!!دلشکسته!! دیوانه ,رفتی ,سپردی ,دریا ,لیلی ,نگاهت ,دیوانه رفتی ,سپردی دیوانه ,شوقه دیدنه ,دیدنه تودیوانه ,میزنم تنها ,شوقه دیدنه تودیوانه ,نگاهت میشوم هیمغ منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تجهیزات صنعتی نظافت اخبار استان ها.اخبار داغ کتابخانه عمومی علامه امینی زرند طراحی سایت "سایت کد"